پاييز
 
دختر آسموني
شنبه 2 مهر 1390برچسب:, :: 23:18 ::  نويسنده : ريحون

چه حس عحيبي داره اين فصل نه خودش تكليفش با خودش مشخصه نه ما باهاش.يه روز باروني يه روز آفتابي يه روز فقط ار تو آسمونه و حالش گرفته اس و . . .

حالا اول مهر خوشحال باشيم كه سال تحصيلي شروع ميشه يا از همين موضوع ناراحت باشيم؟اگه بشه كه من از ابهام بيام بيرون خيلي خوب ميشه.12 سال درس خونديم نفهميديم بايد چه حسي داشته باشيم الان بعد از اون اين سومين ساليه كه نميرم مدرسه راستش حس خاصي ندارم خب ديگه دانشگاه اون جو مدرسرو نداره براي همين اين مسئله مجهول مونده توي اون 12 سال بايد ميفهميدم كه نفهميدم.عجب من چطوري تا اينجا كشوندم خودمو با اين هوش سرشارم؟؟؟؟

واي واي ياد اون موقع ها ميفتم كلي ميخندم.وقتي بهمون مشق ميگفتن مخصوصا وقتي يه درس طولاني بود چقد جا ميزديم كه كم بشه.بعدم كلي ذوق ميكرديم كه چقدر زرنگيم.الكي خوش بوديمااااااااااااااا.

كاش الانم ميشد الكي خوش بود.

درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید. در ضمن حتما نظر بدين خوشحال ميشم.
نويسندگان